با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Scandalize

ˈskændlaɪz ˈskændl-aɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    مفتضح کردن، تهمت ناروا زدن به، رسوا کردن
    • - His cruel treatment of his children was absolutely scandalizing.
    • - رفتار ستم‌گرانه‌ی او با فرزندانش کاملاً مشمئز‌کننده بود.
    • - I was scandalized to hear that the old mosque was torn down.
    • - وقتی شنیدم که آن مسجد قدیمی را خراب کرده‌اند، احساس انزجار کردم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد scandalize

  1. verb To affect with a strong feeling of moral aversion
    Synonyms: shock, offend, calumniate, defame, revile, disgrace, dishonor, slander, vilify, embarrass, appall, outrage, detract, scandalise, traduce, backbite, malign, disgust, asperse, libel, disparage, run down, lampoon, hold up to scorn, severely criticize, decry, belittle, sneer at, blackball, displease, blacken, blackguard, depreciate, condemn, deprecate, speak-ill-of, appal, smear
    Antonyms: praise, laud, honor

ارجاع به لغت scandalize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scandalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scandalize

لغات نزدیک scandalize

پیشنهاد بهبود معانی