گذشتهی ساده:
ripped upشکل سوم:
ripped upسومشخص مفرد:
rips upوجه وصفی حال:
ripping upپاره کردن، پارهپاره کردن، تکهوپاره کردن، جر دادن، تکهتکه کردن، خرد کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She decided to rip up the old contract after reviewing its terms.
او تصمیم گرفت پساز بررسی شرایط قرارداد قدیمی، آن را پاره کند.
He felt a sense of relief as he ripped up the letter from his ex.
وقتی نامه را از طرف پارتنر سابقش تکهوپاره کرد، احساس آرامش کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rip up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rip-up