فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Alpha

ˈælfə ˈælfə

شکل جمع:

alphas

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

آلفا (نخستین حرف الفبای یونانی)

The letter Alpha is often used to symbolize the beginning of something.

از حرف آلفا اغلب به‌عنوان نماد آغاز چیزی استفاده می‌شود.

The Alpha is a symbol of strength.

آلفا نماد قدرت است.

adjective noun countable

کامپیوتر آلفا (مرحله‌ی آزمایش اولیه‌ی یک محصول نرم‌افزاری یا سخت‌افزاری)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

an alpha version of the program

نسخه‌ی آلفای این برنامه

During the testing of the alpha version, a number of bugs were reported, which have since been eliminated.

در خلال تست نسخه‌ی آلفا، تعدادی باگ گزارش شد که از آن زمان تاکنون رفع شده‌اند.

adjective noun countable

مسلط، چیره، غالب، برتر، برجسته (انسان یا حیوان)

the alpha of the group

شخص غالب گروه

alpha personalities

شخصیت‌های برجسته

نمونه‌جمله‌های بیشتر

an alpha male

نر غالب

noun countable

آغاز، ابتدا، شروع

The alpha of the book was captivating.

ابتدای کتاب جذاب بود.

the alpha of the school year

آغاز سال تحصیلی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alpha

  1. noun
    Synonyms:
    start beginning first outstart warming-up

ارجاع به لغت alpha

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alpha» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/alpha

لغات نزدیک alpha

پیشنهاد بهبود معانی