با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Alpha

ˈælfə ˈælfə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    alphas

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable uncountable
    آلفا (نخستین حرف الفبای یونانی)
    • - The letter Alpha is often used to symbolize the beginning of something.
    • - از حرف آلفا اغلب به‌عنوان نماد آغاز چیزی استفاده می‌شود.
    • - The Alpha is a symbol of strength.
    • - آلفا نماد قدرت است.
  • adjective noun countable
    کامپیوتر آلفا (مرحله‌ی آزمایش اولیه‌ی یک محصول نرم‌افزاری یا سخت‌افزاری)
    • - an alpha version of the program
    • - نسخه‌ی آلفای این برنامه
    • - During the testing of the alpha version, a number of bugs were reported, which have since been eliminated.
    • - در خلال تست نسخه‌ی آلفا، تعدادی باگ گزارش شد که از آن زمان تاکنون رفع شده‌اند.
  • adjective noun countable
    مسلط، چیره، غالب، برتر، برجسته (انسان یا حیوان)
    • - the alpha of the group
    • - شخص غالب گروه
    • - alpha personalities
    • - شخصیت‌های برجسته
    • - an alpha male
    • - نر غالب
  • noun countable
    آغاز، ابتدا، شروع
    • - The alpha of the book was captivating.
    • - ابتدای کتاب جذاب بود.
    • - the alpha of the school year
    • - آغاز سال تحصیلی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد alpha

  1. noun
    Synonyms: beginning, first, outstart, start, warming-up

ارجاع به لغت alpha

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alpha» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/alpha

لغات نزدیک alpha

پیشنهاد بهبود معانی