امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Repent

rɪˈpent rɪˈpent
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    repented
  • شکل سوم:

    repented
  • سوم‌شخص مفرد:

    repents
  • وجه وصفی حال:

    repenting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb
اصلاح شدن، توبه کردن، پشیمان شدن، نادم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Those who married in haste repented at leisure.
- آنان که با شتاب ازدواج کردند، در هنگام فراغت پشیمان شدند.
- He repented of his generosity.
- از سخاوت خود پشیمان شد.
- She repented of her decision to leave Iran.
- از تصمیم خود راجع به ترک ایران پشیمان شد.
- He repented his wine drinking.
- او توبه کرد که دیگر شراب نخورد.
- Unless you repent you shall go to hell.
- اگر توبه نکنی به جهنم خواهی رفت.
- to repent one's sins
- از گناهان خود توبه کردن
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد repent

  1. verb ask forgiveness
    Synonyms:
    apologize be sorry regret feel remorse be ashamed lament deplore rue sorrow atone repent show penitence be contrite reproach oneself have qualms see error of ways

ارجاع به لغت repent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «repent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/repent

لغات نزدیک repent

پیشنهاد بهبود معانی