گذشتهی ساده:
repentedشکل سوم:
repentedسومشخص مفرد:
repentsوجه وصفی حال:
repentingاصلاح شدن، توبه کردن، پشیمان شدن، نادم
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Those who married in haste repented at leisure.
آنان که با شتاب ازدواج کردند، در هنگام فراغت پشیمان شدند.
He repented of his generosity.
از سخاوت خود پشیمان شد.
She repented of her decision to leave Iran.
از تصمیم خود راجع به ترک ایران پشیمان شد.
He repented his wine drinking.
او توبه کرد که دیگر شراب نخورد.
Unless you repent you shall go to hell.
اگر توبه نکنی به جهنم خواهی رفت.
to repent one's sins
از گناهان خود توبه کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «repent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/repent