فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Repent

rɪˈpent rɪˈpent

گذشته‌ی ساده:

repented

شکل سوم:

repented

سوم‌شخص مفرد:

repents

وجه وصفی حال:

repenting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb

اصلاح شدن، توبه کردن، پشیمان شدن، نادم

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Those who married in haste repented at leisure.

آنان که با شتاب ازدواج کردند، در هنگام فراغت پشیمان شدند.

He repented of his generosity.

از سخاوت خود پشیمان شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She repented of her decision to leave Iran.

از تصمیم خود راجع به ترک ایران پشیمان شد.

He repented his wine drinking.

او توبه کرد که دیگر شراب نخورد.

Unless you repent you shall go to hell.

اگر توبه نکنی به جهنم خواهی رفت.

to repent one's sins

از گناهان خود توبه کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد repent

  1. verb ask forgiveness
    Synonyms:
    apologize be sorry regret feel remorse be ashamed lament deplore rue sorrow atone show penitence be contrite reproach oneself have qualms see error of ways

ارجاع به لغت repent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «repent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/repent

لغات نزدیک repent

پیشنهاد بهبود معانی