آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Bereavement

bəˈriːvmənt bəˈriːvmənt

معنی bereavement | جمله با bereavement

noun countable uncountable

داغ عزیز، سوگ، فقدان، ماتم، محرومیت، داغ‌داری، داغ‌دیدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

His bereavement was felt by all who knew him.

همه‌ی کسانی که او را می‌شناختند، سوگش را احساس کردند.

Her bereavement left a deep void in her heart.

داغ‌داری‌اش خلأ عمیقی در قلبش ایجاد کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bereavement

سوال‌های رایج bereavement

معنی bereavement به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «bereavement» در زبان فارسی به «داغ‌دیدگی»، «سوگ» یا «داغداری» ترجمه می‌شود.

«Bereavement» به وضعیت روانی و احساسی شخصی اشاره دارد که فرد یکی از نزدیکان خود را از دست داده است. این واژه بیشتر در زمینه‌ی مرگ و فقدان به کار می‌رود و شامل تمام احساسات، اندوه، شوک و مراحل سوگواری است که فرد تجربه می‌کند. در واقع، bereavement فراتر از فقدان فیزیکی است و جنبه‌ی روانی و اجتماعی تجربه‌ی سوگ را نیز در بر می‌گیرد.

مراحل سوگواری در طول bereavement معمولاً شامل شوک اولیه، انکار، خشم، غم و پذیرش است. هر فردی ممکن است این مراحل را به شکلی متفاوت تجربه کند و مدت زمان سوگواری نیز بسته به شرایط، رابطه با فرد از دست رفته و حمایت‌های اجتماعی متفاوت است. روانشناسان و مشاوران تأکید می‌کنند که پذیرش احساسات و دریافت حمایت در این دوره اهمیت زیادی دارد تا فرآیند بهبود روانی فرد تسهیل شود.

در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف، نحوه‌ی مواجهه با bereavement و مراسم سوگواری متفاوت است. برخی فرهنگ‌ها تأکید بر تجمع خانواده و جامعه برای حمایت از فرد داغ‌دیده دارند، در حالی که برخی دیگر ممکن است بر تنهایی و خلوت فرد در این دوره تأکید کنند. این تفاوت‌ها نشان می‌دهد که bereavement نه تنها تجربه‌ای فردی بلکه یک پدیده‌ی اجتماعی و فرهنگی است که با رسوم، اعتقادات و ارزش‌های جامعه گره خورده است.

در زمینه‌ی پزشکی و حقوقی، واژه‌ی «bereavement» کاربرد رسمی دارد. برای مثال، در بیمه‌ها یا سیاست‌های مرخصی شغلی، اصطلاح bereavement leave به معنای مرخصی سوگواری است که به کارمند اجازه می‌دهد پس از از دست دادن یک عزیز، مدتی از کار فاصله بگیرد و به فرآیند سوگواری خود رسیدگی کند. این کاربرد نشان می‌دهد که اهمیت bereavement در سطح اجتماعی و نهادی نیز شناخته شده و برای آن حمایت قانونی و سازمانی پیش‌بینی شده است.

«bereavement» واژه‌ای است که هم بعد روانی و احساسی دارد و هم بعد اجتماعی و فرهنگی. این کلمه یادآوری می‌کند که فقدان عزیزان تجربه‌ای طبیعی اما چالش‌برانگیز است و نیازمند حمایت، صبر و درک از سوی جامعه و اطرافیان است. استفاده از این واژه در متون رسمی، مشاوره‌ای و روانشناسی، توجه به ابعاد انسانی و تجربه‌ی سوگ را برجسته می‌کند و اهمیت آن را در زندگی فردی و اجتماعی نشان می‌دهد.

ارجاع به لغت bereavement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bereavement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bereavement

لغات نزدیک bereavement

پیشنهاد بهبود معانی