آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ مرداد ۱۴۰۴

    Bereavement

    bəˈriːvmənt bəˈriːvmənt

    معنی bereavement | جمله با bereavement

    noun countable uncountable

    داغ عزیز، سوگ، فقدان، ماتم، محرومیت، داغ‌داری، داغ‌دیدگی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    His bereavement was felt by all who knew him.

    همه‌ی کسانی که او را می‌شناختند، سوگش را احساس کردند.

    Her bereavement left a deep void in her heart.

    داغ‌داری‌اش خلأ عمیقی در قلبش ایجاد کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bereavement

    1. noun death; loss
      Synonyms:
      sorrow misfortune deprivation distress affliction tribulation

    سوال‌های رایج bereavement

    معنی bereavement به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «bereavement» در زبان فارسی به «داغ‌دیدگی»، «سوگ» یا «داغداری» ترجمه می‌شود.

    «Bereavement» به وضعیت روانی و احساسی شخصی اشاره دارد که فرد یکی از نزدیکان خود را از دست داده است. این واژه بیشتر در زمینه‌ی مرگ و فقدان به کار می‌رود و شامل تمام احساسات، اندوه، شوک و مراحل سوگواری است که فرد تجربه می‌کند. در واقع، bereavement فراتر از فقدان فیزیکی است و جنبه‌ی روانی و اجتماعی تجربه‌ی سوگ را نیز در بر می‌گیرد.

    مراحل سوگواری در طول bereavement معمولاً شامل شوک اولیه، انکار، خشم، غم و پذیرش است. هر فردی ممکن است این مراحل را به شکلی متفاوت تجربه کند و مدت زمان سوگواری نیز بسته به شرایط، رابطه با فرد از دست رفته و حمایت‌های اجتماعی متفاوت است. روانشناسان و مشاوران تأکید می‌کنند که پذیرش احساسات و دریافت حمایت در این دوره اهمیت زیادی دارد تا فرآیند بهبود روانی فرد تسهیل شود.

    در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف، نحوه‌ی مواجهه با bereavement و مراسم سوگواری متفاوت است. برخی فرهنگ‌ها تأکید بر تجمع خانواده و جامعه برای حمایت از فرد داغ‌دیده دارند، در حالی که برخی دیگر ممکن است بر تنهایی و خلوت فرد در این دوره تأکید کنند. این تفاوت‌ها نشان می‌دهد که bereavement نه تنها تجربه‌ای فردی بلکه یک پدیده‌ی اجتماعی و فرهنگی است که با رسوم، اعتقادات و ارزش‌های جامعه گره خورده است.

    در زمینه‌ی پزشکی و حقوقی، واژه‌ی «bereavement» کاربرد رسمی دارد. برای مثال، در بیمه‌ها یا سیاست‌های مرخصی شغلی، اصطلاح bereavement leave به معنای مرخصی سوگواری است که به کارمند اجازه می‌دهد پس از از دست دادن یک عزیز، مدتی از کار فاصله بگیرد و به فرآیند سوگواری خود رسیدگی کند. این کاربرد نشان می‌دهد که اهمیت bereavement در سطح اجتماعی و نهادی نیز شناخته شده و برای آن حمایت قانونی و سازمانی پیش‌بینی شده است.

    «bereavement» واژه‌ای است که هم بعد روانی و احساسی دارد و هم بعد اجتماعی و فرهنگی. این کلمه یادآوری می‌کند که فقدان عزیزان تجربه‌ای طبیعی اما چالش‌برانگیز است و نیازمند حمایت، صبر و درک از سوی جامعه و اطرافیان است. استفاده از این واژه در متون رسمی، مشاوره‌ای و روانشناسی، توجه به ابعاد انسانی و تجربه‌ی سوگ را برجسته می‌کند و اهمیت آن را در زندگی فردی و اجتماعی نشان می‌دهد.

    ارجاع به لغت bereavement

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bereavement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bereavement

    لغات نزدیک bereavement

    • - bereave
    • - bereaved
    • - bereavement
    • - bereft
    • - berenice
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.