فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Purgatory

ˈpɜːrɡətɔːri ˈpɜːɡətri

معنی و نمونه‌جمله

noun

(عالم) بزرخ، وسیله تطهیر، تطهیری، پالایشی، در برزخ قرار دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Our return trip was absolute purgatory.

سفر بازگشت ماجهنم محض بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد purgatory

  1. noun hell
    Synonyms:
    suffering underworld abyss pit Hades infernal regions perdition Gehenna limbo nether world bottomless pit place of torment everlasting fire fire and brimstone Abaddon

ارجاع به لغت purgatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «purgatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/purgatory

لغات نزدیک purgatory

پیشنهاد بهبود معانی