با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Appellation

ˌæpəˈleɪʃn ˌæpəˈleɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    نام، اسم، لقب، (گ.) نام‌گذاری، وجه تسمیه
    • - He did not deserve the appellation "teacher."
    • - او استحقاق عنوان معلمی را نداشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد appellation

  1. noun name
    Synonyms: designation, epithet, handle, label, moniker, nickname, sobriquet, title

ارجاع به لغت appellation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «appellation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/appellation

لغات نزدیک appellation

پیشنهاد بهبود معانی