فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Epithet

ˈepəθet ˈepəθet

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal

لقب (صفت یا عبارتی که جای یک نام یا همراه با آن می‌آید و معمولاً تحقیرآمیز یا توهین‌آمیز است اما گاهی برای ستایش هم از آن استفاده می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The epithet "egghead" is sometimes used for an "intellectual."

لقب «سرتخم‌مرغی» گاهی برای «شخص روشن‌فکر» به‌کار می‌رود.

The politician's opponents often used derogatory epithets to attack her character.

مخالفان این سیاست‌مدار اغلب از القاب توهین‌آمیز برای حمله به شخصیت او استفاده می‌کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The journalist used an inappropriate epithet to describe the politician.

این روزنامه‌نگار از لقب نامناسبی برای توصیف این سیاست‌مدار استفاده کرد.

The athlete earned the epithet "the fastest runner in the league" after winning multiple races.

این ورزشکار پس از پیروزی در چندین مسابقه، لقب «سریع‌ترین دونده‌ی لیگ» را به دست آورد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد epithet

  1. noun nickname
    Synonyms:
    name title tag designation description appellation sobriquet

ارجاع به لغت epithet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «epithet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/epithet

لغات نزدیک epithet

پیشنهاد بهبود معانی