امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Epithet

ˈepəθet ˈepəθet
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal
لقب (صفت یا عبارتی که جای یک نام یا همراه با آن می‌آید و معمولاً تحقیرآمیز یا توهین‌آمیز است اما گاهی برای ستایش هم از آن استفاده می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The epithet "egghead" is sometimes used for an "intellectual."
- لقب «سرتخم‌مرغی» گاهی برای «شخص روشن‌فکر» به‌کار می‌رود.
- The politician's opponents often used derogatory epithets to attack her character.
- مخالفان این سیاست‌مدار اغلب از القاب توهین‌آمیز برای حمله به شخصیت او استفاده می‌کردند.
- The journalist used an inappropriate epithet to describe the politician.
- این روزنامه‌نگار از لقب نامناسبی برای توصیف این سیاست‌مدار استفاده کرد.
- The athlete earned the epithet "the fastest runner in the league" after winning multiple races.
- این ورزشکار پس از پیروزی در چندین مسابقه، لقب «سریع‌ترین دونده‌ی لیگ» را به دست آورد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد epithet

  1. noun nickname
    Synonyms: appellation, description, designation, name, sobriquet, tag, title

ارجاع به لغت epithet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «epithet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/epithet

لغات نزدیک epithet

پیشنهاد بهبود معانی