آخرین به‌روزرسانی:

Hilt

hɪlt hɪlt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive

دسته، قبضه، دسته شمشیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

to the hilt

تا قبضه، تا دسته، تا ته، کاملاً

indebted to the hilt

تا خرخره زیر قرض

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hilt

  1. noun a holder
    Synonyms:
    hold grip handhold

ارجاع به لغت hilt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hilt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hilt

لغات نزدیک hilt

پیشنهاد بهبود معانی