شکل جمع:
solventsحلال، مایع محلل، قادر به پرداخت قروض
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a solvent merchant
بازرگان قادر به پرداخت بدهیهای خود
the solvent ability of water
خاصیت حلکنندگی آب
solvent liquids
مایعات حلال
Alcohol is a good solvent.
الکل حلال خوبی است.
Ridicule is the best solvent for bigotry.
تمسخر بهترین برطرفکنندهی تعصب است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «solvent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/solvent