امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Solvency

ˈsɒlvənsi ˈsɒlvənsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
حل‌شدنی، حل‌کردنی، تحلیل بردنی، پرداختنی، عدم اعسار، ملائت، قدرت پرداخت دین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد solvency

  1. noun Freedom from danger
    Synonyms:
    financial competence freedom from financial worries richness
  1. noun The ability to meet maturing obligations as they come due
    Antonyms:
    insolvency

ارجاع به لغت solvency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «solvency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/solvency

لغات نزدیک solvency

پیشنهاد بهبود معانی