فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Unsolvable

American: ənˈsɑːlvəbəl British: ənˈsɑːlvəbəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    حل‌نشدنی، ناگشودنی، لاینحل
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد unsolvable

  1. adjective Not easily solved; ; - C.L.Jones
    Synonyms: insolvable, inexplicable, inextricable, inscrutable, insoluble, unsoluble, unexcogitable, unresolvable

ارجاع به لغت unsolvable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unsolvable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unsolvable

لغات نزدیک unsolvable

پیشنهاد بهبود معانی