امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Insole

ˈɪnsoʊl ˈɪnsəʊl
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از innersole به‌ جای insole استفاده کرد.

معنی

noun
کف، کفی کفش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد insole

  1. noun The inner sole of a shoe or boot where the foot rests
    Synonyms:
    innersole

ارجاع به لغت insole

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insole» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insole

لغات نزدیک insole

پیشنهاد بهبود معانی