با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Matter-of-fact

ˌmætərəvˈfækt ˌmætərəvˈfækt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی‌تفاوت، بی‌اعتنا، خشک (رفتار و شخص)، بی‌احساس، بی‌حالت (لحن و صدا و غیره)، واقع‌بینانه (گزارش)، خشک (سبک)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- She spoke in a matter-of-fact tone, relaying the information without any emotion.
- او با لحنی بی‌حالت صحبت کرد و اطلاعات را بدون هیچ احساسی منتقل کرد.
- The matter-of-fact teacher quickly dismissed any doubts about the upcoming exam.
- معلم بی‌تفاوت به‌سرعت هرگونه شک و تردید در مورد امتحان پیش‌رو را رد کرد.
- The matter-of-fact report presented all the data and findings in a clear and concise manner.
- در این گزارش واقع‌بینانه همه‌ی داده‌ها و یافته‌ها به‌صورت واضح و مختصر ارائه شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد matter-of-fact

  1. adjective realistic, unembellished
    Synonyms: apathetic, calm, cold, cold-blooded, deadpan, down-to-earth, dry, dull, earthy, emotionless, factual, feasible, flat, hard-boiled, impassive, impersonal, lifeless, mundane, naked, objective, phlegmatic, plain, practical, pragmatic, prosaic, prosy, serious, sober, stoic, stolid, unaffected, unidealistic, unimaginative, unimpassioned, unsentimental, unvarnished
    Antonyms: emotional, imaginative, lively

ارجاع به لغت matter-of-fact

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «matter-of-fact» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/matter-of-fact

لغات نزدیک matter-of-fact

پیشنهاد بهبود معانی