با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Down-to-earth

ˌdaʊntʊˈɜrːθ ˌdaʊntʊˈɜːθ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
واقع‌بین، منطقی، معقول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- John is a down-to-earth person who always gives practical advice.
- جان فردی واقع‌بین است که همیشه توصیه‌های عملی می‌کند.
- Mary's down-to-earth attitude made her popular among her colleagues.
- رفتار منطقی مری باعث محبوبیت او در بین همکارانش شد.
adjective
بی‌آلایش، متواضع، خاکی، فروتن، بی‌تکلف
- Despite her wealth, the celebrity was surprisingly down-to-earth and always took time to chat with her fans.
- این سلبریتی علی‌رغم ثروتی که داشت، به‌طوز تعجب‌آوری بی‌آلایش بود و همیشه برای چت کردن با طرفدارانش وقت می‌گذاشت.
- Despite his success in the business world, John remains a down-to-earth person who values hard work and honesty.
- جان علی‌رغم موفقیتش در دنیای کسب‌وکار، همچنان فردی خاکی است که برای سخت‌کوشی و صداقت ارزش قائل است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد down-to-earth

  1. adjective reasonable, practical
    Synonyms: common, commonsense, easy, hard, hardboiled, hardheaded, matter-of-fact, mundane, no-nonsense, plainspoken, pragmatic, rational, realistic, sane, sensible, sober, unfantastic, unidealistic, unsentimental
    Antonyms: excitable, excited, impractical, unreasonable, unsensible

ارجاع به لغت down-to-earth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «down-to-earth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/down-to-earth

لغات نزدیک down-to-earth

پیشنهاد بهبود معانی