شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): matter-of-course
چیز عادی، چیز طبیعی، چیز بدیهی، چیز منطقی
It was a matter of course that she would win the race, as she had been training diligently for months.
طبیعی بود که او در مسابقه پیروز شود؛ زیرا او ماهها با پشتکار تمرین میکرد.
The company's success was a matter of course.
موفقیت این شرکت بدیهی بود.
عادی، طبیعی، منتظره، مترقبه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a matter-of-course event
یک رویداد مترقبه
the matter-of-course resignation of the CEO
استعفای منتظرهی مدیرعامل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «matter of course» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/matter-of-course-2