با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Comate

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    رفیق، همدم، ریشه‌ای، (نجوم) مه‌گرفته
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد comate

  1. adjective Bearing a coma; crowned with an assemblage of branches or leaves or bracts
    Synonyms: comose
  2. adjective Of certain seeds (such as cotton) having a tuft or tufts of hair
    Synonyms: comose, comal

ارجاع به لغت comate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «comate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/comate

لغات نزدیک comate

پیشنهاد بهبود معانی