با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Comatose

ˈkoʊmətoʊs ˈkəʊmətəʊs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد comatose

  1. adjective unconscious
    Synonyms: cold, dead, dead to the world, dopey, drowsy, drugged, hebetudinous, inconscious, insensible, lethargic, out, out cold, out to lunch, senseless, sleepy, sluggish, slumberous, somnolent, soporose, stupefied, stupid, stuporous, torpid, vegged out
    Antonyms: alert, awake, conscious

ارجاع به لغت comatose

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «comatose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/comatose

لغات نزدیک comatose

پیشنهاد بهبود معانی