(عامیانه) بیهوش، ازهوشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He drank until he was out cold.
بهقدری نوشیدنی خورد که از هوش رفت.
You were knocked out cold.
سرت آسیب دید و بیهوش شدی.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «out cold» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/out-cold