امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Out Cold

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective slang
(عامیانه) بیهوش، ازهوش‌رفته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- He drank until he was out cold.
- به‌قدری نوشیدنی خورد که از هوش رفت.
- You were knocked out cold.
- سرت آسیب دید و بیهوش شدی.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد out cold

  1. adjective unconscious
    Synonyms: benumbed, blacked out, comatose, dead to the world, down for the count, drowsy, feeling no pain, flattened, in a trance, numb, on the canvas, out, out like a light, passed out, put away, senseless, zonked
  2. adverb unconscious
    Synonyms: anesthetized, comatose, dead to the world, down for the count, fast asleep, oblivious, out like a light, out of it, sound asleep, zonked out

ارجاع به لغت out cold

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «out cold» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/out-cold

لغات نزدیک out cold

پیشنهاد بهبود معانی