حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
(عامیانه) بیهوش، ازهوشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He drank until he was out cold.
بهقدری نوشیدنی خورد که از هوش رفت.
You were knocked out cold.
سرت آسیب دید و بیهوش شدی.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «out cold» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/out-cold