شکل جمع:
roomiesانگلیسی آمریکایی هماتاقی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My roomie is very tidy and organized.
هماتاقی من خیلی مرتب و منظم است.
I and my roomie decided to cook dinner together.
من و هم اتاقیام تصمیم گرفتیم که با هم شام بپزیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «roomie» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roomie