فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Roomie

ˈruːmi ˈruːmi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    roomies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal
انگلیسی آمریکایی هم‌اتاقی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- My roomie is very tidy and organized.
- هم‌اتاقی من خیلی مرتب و منظم است.
- I and my roomie decided to cook dinner together.
- من و هم اتاقی‌ام تصمیم گرفتیم که با هم شام بپزیم.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت roomie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roomie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roomie

لغات نزدیک roomie

پیشنهاد بهبود معانی