شکل جمع:
welfaresآسایش، رفاه، خیر، سعادت، خیریه، شادکامی
A greedy landlord neglected the welfare of his tenants.
صاحبخانه حریص رفاه مستأجران خود را نادیده گرفت.
Parents seek the welfare of their children.
والدین طالب سعادت فرزندان خود هستند.
دریافتکنندهی اعانات یا کمکهای رفاهی دولتی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «welfare» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/welfare