صفت تفضیلی:
more backwardsصفت عالی:
most backwardsبه پشت، از پشت، وارونه
He looked backwards to see who was following him.
به پشت نگاه کرد تا ببیند چه کسی او را تعقیب میکرد.
I lost my balance and fell backwards.
تعادلم را از دست دادم و به پشت افتادم.
(بهمنظور جلب رضایت یا خشنودی) سخت تلاش کردن، تمام توان خود را بهکار گرفتن، به آبوآتش زدن، از هیچ اقدامی فروگذار نکردن، از جانودل مایه گذاشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «backwards» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/backwards