(بهمنظور جلب رضایت یا خشنودی) سخت تلاش کردن، تمام توان خود را بهکار گرفتن، به آبوآتش زدن، از هیچ اقدامی فروگذار نکردن، از جانودل مایه گذاشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Ali bent over backwards to help him.
علی برای کمک به او از هیچ کوششی فروگذار نکرد.
In this job, you have to bend over backwards to keep customers satisfied.
در این شغل باید به آبوآتش بزنی تا مشتریان را راضی نگه داری.
They bent over backwards to ensure the project was completed on time.
آنها برای تمام کردن پروژه در زمان مقرر از جانودل مایه گذاشتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bend over backwards» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bend-over-backwards