فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Mossy

ˈmɑːsi ˈmɒsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
خزه‌مانند، خزه‌گرفته، باتلاقی، سیاه آب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mossy

  1. adjective (used pejoratively) out of fashion; old fashioned
    Synonyms:
    old fashioned stodgy stick-in-the-mud fogyish covered overgrown soft cushiony resilient smooth fresh moist damp velvety plushy downy mosslike moss-grown tufted
    Antonyms:
    bare dry prickly

ارجاع به لغت mossy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mossy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mossy

لغات نزدیک mossy

پیشنهاد بهبود معانی