فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Topmost

ˈtɑːpmoʊst ˈtɒpməʊst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
اعلی‌ترین، بالاترین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the topmost shelf
- بالاترین تاقچه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد topmost

  1. adjective of, being, located at, or forming the top
    Synonyms:
    top highest leading first uppermost upmost loftiest
  1. adjective greatest in quantity or highest in degree that has been or can be attained
    Synonyms:
    maximum top maximal ultimate utmost uttermost

لغات هم‌خانواده topmost

  • verb - transitive
    top

ارجاع به لغت topmost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «topmost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/topmost

لغات نزدیک topmost

پیشنهاد بهبود معانی