بدون لباس بالاتنه، نیمهعریان (از کمر به بالا)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The artist painted a portrait of a topless woman.
هنرمند، پرترهای از زنی نیمهعریان نقاشی کرد.
Some beaches in Europe allow topless sunbathing.
برخی سواحل در اروپا اجازهای آفتابگرفتن بدون لباس بالاتنه را میدهند.
a topless jar
بستوی بدون در (بی سرپوش)
a topless tower
برج سربهفلککشیده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «topless» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/topless