حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین بهروزرسانی:
Topping
ˈtɑːpɪŋ
ˈtɒpɪŋ
گذشتهی ساده:
toppedشکل سوم:
toppedسومشخص مفرد:
topsشکل جمع:
toppingsمعنی topping
noun
adjective
کاکل، طره گیسو، عمل هرس کردن، سرشاخه زنی، عالی، ممتاز، باشکوه، پرمدعا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد topping
-
verb place on or reach highest partSynonyms:Antonyms:
-
verb be the culminating eventSynonyms:Antonyms:
-
verb to apply topping
-
verb pass by, over, or under without making contactAntonyms:adding replacing
-
verb be ahead of others; be the firstSynonyms:
-
adjective excellent; best possibleSynonyms:
لغات همخانواده topping
-
nountop, topping
-
verb - transitivetop
-
adverbtops
سوالهای رایج topping
گذشتهی ساده topping چی میشه؟
گذشتهی ساده topping در زبان انگلیسی topped است.
شکل سوم topping چی میشه؟
شکل سوم topping در زبان انگلیسی topped است.
شکل جمع topping چی میشه؟
شکل جمع topping در زبان انگلیسی toppings است.
سومشخص مفرد topping چی میشه؟
سومشخص مفرد topping در زبان انگلیسی tops است.
ارجاع به لغت topping
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
کپی
معنی لغت «topping» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/topping
