امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pruning

ˈpruːnɪŋ ˈpruːnɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    pruned
  • شکل سوم:

    pruned
  • سوم‌شخص مفرد:

    prunes
  • شکل جمع:

    prunings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
هرس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Proper pruning can help prevent the spread of disease in plants.
- هرس صحیح به جلوگیری از شیوع بیماری در گیاهان کمک می‌کند.
- The bonsai tree requires regular pruning.
- درخت بونسای به هرس منظم نیاز دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pruning

  1. verb Cultivate, tend, and cut back the growth of
    Synonyms: cropping, trimming, snipping, lopping, shearing, clipping, paring, cutting, rationalizing, docking, dressing, truncating, thinning, slashing, shaving, lowering, chopping

ارجاع به لغت pruning

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pruning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pruning

لغات نزدیک pruning

پیشنهاد بهبود معانی