با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Topper

ˈtɑːpər ˈtɒpə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت در معنای سوم: mattress topper

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(وسیله) تزئینی، دکوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The Christmas tree was the centerpiece of the room, adorned with a sparkling star topper.
- درخت کریسمس در وسط اتاق بود که با وسیله‌ی دکوری ستاره‌ای درخشان تزئین شده بود.
- The birthday gift included a fancy bottle opener as a topper.
- هدیه‌ی تولد دارای یک بازکننده‌ی فانتزی به‌عنوان وسیله‌ی تزئینی بود.
noun countable
غذا و آشپزی (در غذا، کیک، سالاد و ...) تزئین، گارنیش
- The bacon crumbs served as a savory topper on the potato soup.
- تکه‌های بیکن به‌عنوان یک تزئین خوش‌طعم روی سوپ سیب‌زمینی استفاده می‌شود.
- The creamy chocolate sauce served as the perfect topper for the warm brownie.
- سس شکلاتی خامه‌ای به‌عنوان تزئین عالی برای براونی گرم استفاده می‌شود.
noun countable
پد تشک، رویه‌ی تشک
- I need to buy a new topper for my mattress because it feels too firm.
- من باید یک پد تشک جدید برای تشکم بخرم؛ زیرا خیلی سفت به نظر می‌رسد.
- The hotel room had a plush topper that made the bed incredibly cozy.
- اتاق هتل یک رویه‌ی تشک مخملی داشت که تخت را فوق‌العاده راحت می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد topper

  1. noun The person who is most outstanding or excellent; someone who tops all others
    Synonyms: best
  2. noun A man's hat with a tall crown; usually covered with silk or with beaver fur
    Synonyms: dress hat, high-hat, opera-hat, silk hat, stovepipe, top-hat, beaver

ارجاع به لغت topper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «topper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/topper

لغات نزدیک topper

پیشنهاد بهبود معانی