شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): high hat
متکبر، ازخودراضی، گندهدماغ، پرافاده، مغرور (شخص)، متکبرانه، مغرورانه (رفتار و غیره)
Don't be so high-hat; we're all equal here.
اینقدر گندهدماغ نباش. اینجا همه برابر هستیم.
the high-hat behavior of the celebrity
رفتار متکبرانهی آن سلبریتی
متکبرانه رفتار کردن، دماغ خود را برای کسی بالا گرفتن، افاده فروختن به کسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She high-hatted me at the party.
او در مهمانی با من متکبرانه رفتار کرد.
The snooty salesperson high-hatted the customer.
فروشندهی خودبرترپندار برای مشتری دماغش را بالا گرفت.
آدم متکبر، آدم ازخودراضی، آدم گندهدماغ، آدم پرافاده، آدم مغرور
Despite his wealth, the high hat was not well-liked because of his condescending attitude.
علیرغم ثروتی که داشت، آن آدم متکبر به دلیل نگرش تحقیرآمیزش موردپسند قرار نگرفت.
The high hat's pretentiousness was evident in the way he spoke.
پرمدعا بودن آن آدم پرافاده در نحوهی صحبت کردنش مشهود بود.
کلاه بلند
The vintage shop had a collection of high hats from the early 1900s on display.
این فروشگاه اجناس خاص و تک کلکسیونی از از کلاههای بلند مربوط به اوایل قرن بیستم را به نمایش گذاشته بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «high-hat» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/high-hat