گذشتهی ساده:
condescendedشکل سوم:
condescendedسومشخص مفرد:
condescendsصفت تفضیلی:
more condescendingصفت عالی:
most condescendingبرتریآمیز، افادهآمیز، خودپسندانه، متکبرانه، پرافاده، فخرفروش، از خود راضی، تکبرآمیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The boss spoke to them in a condescending tone.
رئیس با لحنی غرورآمیز با آنها صحبت کرد.
I can't stand her condescending attitude towards others.
رفتار متکبرانهی او با دیگران را نمیتوانم تحمل کنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «condescending» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/condescending