گذشتهی ساده:
patronizedشکل سوم:
patronizedسومشخص مفرد:
patronizesوجه وصفی حال:
patronizingشکل نوشتاری معنای اول و دوم این لغت در انگلیسی بریتانیایی: patronise
رئیسوار رفتار کردن، آقامنش رفتار کردن، اربابوار رفتار کردن، با تکبر با کسی حرف زدن، تحقیرآمیز صحبت کردن
I have been patronizing this store for years.
من سالهاست از این مغازه خرید میکنم.
He tried to patronize me by acting too familiarly.
او سعی کرد که با خودمانی رفتارکردن مرا کوچک کند.
مشتری جایی بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We always patronize the local coffee shop on weekends.
ما همیشه آخرهفتهها مشتری کافیشاپ محلی هستیم.
She decided to patronize the new bakery that opened downtown.
او تصمیم گرفت مشتری نانوایی جدیدی که در مرکز شهر افتتاح شده است باشد.
حمایت کردن، هواداری کردن، حامی بودن
They plan to patronize the community theater to help keep it alive.
آنها قصد دارند از تئاتر اجتماعی حمایت کنند تا به پابرجا نگه داشتن آن کمک کنند.
He hoped to patronize the charity by attending their fundraising gala.
او امیدوار بود با شرکت در جشن جمعآوری کمکهای مالی از این خیریه حمایت کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «patronize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/patronize