گذشتهی ساده:
befriendedشکل سوم:
befriendedسومشخص مفرد:
befriendsوجه وصفی حال:
befriendingدوستانه رفتار کردن، همراهی کردن با
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was befriended by the natives.
بومیان به او محبت کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «befriend» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/befriend