فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Top-flight

ˈtɒpflaɪt ˈtɒpflaɪt
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: topflight

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    درجه‌یک، طراز اول، رده‌بالا
    • - The top-flight concert featured renowned musicians from around the world.
    • - در این کنسرت درجه‌یک نوازندگان مشهوری از سراسر جهان حضور داشتند.
    • - The company only hires topflight candidates.
    • - این شرکت فقط متقاضیان طراز اول را استخدام می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد top-flight

  1. adjective Excellent; best possible
    Synonyms: highest level, top-drawer, top-hole, top-echelon, top-level, top-ranking, topping

ارجاع به لغت top-flight

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «top-flight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/top-flight

لغات نزدیک top-flight

پیشنهاد بهبود معانی