فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Top-flight

ˈtɒpflaɪt ˈtɒpflaɪt

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: topflight

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

درجه‌یک، طراز اول، رده‌بالا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The top-flight concert featured renowned musicians from around the world.

در این کنسرت درجه‌یک نوازندگان مشهوری از سراسر جهان حضور داشتند.

The company only hires topflight candidates.

این شرکت فقط متقاضیان طراز اول را استخدام می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد top-flight

  1. adjective excellent; best possible
    Synonyms:
    top-ranking top-level highest level top-drawer top-echelon top-hole topping

ارجاع به لغت top-flight

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «top-flight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/top-flight

لغات نزدیک top-flight

پیشنهاد بهبود معانی