فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Top-heavy

tɒpˈhevi tɒpˈhevi

معنی و نمونه‌جمله

adjective

سنگین در بالا (و سبک در پایین و لذا در خطر افتادن)، بالا سنگین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

A top-heavy army that has two thousand soldiers and two hundred senior officers.

یک ارتش بالاسنگین که دو هزار سرباز و دویست افسر ارشد دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد top-heavy

  1. adjective
    Synonyms:
    overweight unstable unbalanced bulky overloaded disproportionate cumbersome tottering overcapitalized
    Antonyms:
    balanced equalized ballasted

ارجاع به لغت top-heavy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «top-heavy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/top-heavy

لغات نزدیک top-heavy

پیشنهاد بهبود معانی