فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Frosting

ˈfrɒːstɪŋ ˈfrɒstɪŋ

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

انگلیسی آمریکایی رویی (شیرین) (روی شیرینی و کیک و غیره)

She spread the frosting over the cupcakes.

او رویی را روی کاپ‌کیک‌ها مالید.

The frosting on the cake was so thick.

رویی روی کیک بسیار سفت بود.

noun

روکش مات (روی شیشه‌ی پنجره و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The frosting on the glass gave it a beautiful finish.

روکش مات روی شیشه ظاهری زیبا به آن بخشیده است.

The frosting on the windowpane obstructed my view.

روکش مات شیشه‌ی پنجره دید مرا مختل می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد frosting

  1. noun icing
    Synonyms:
    topping covering sugar coating glaze spread

ارجاع به لغت frosting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frosting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frosting

لغات نزدیک frosting

پیشنهاد بهبود معانی