آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Uppermost

ˈʌpərmoʊst ˈʌpəməʊst

معنی uppermost | جمله با uppermost

adjective adverb

بالاترین، از بالا، رو، از آغاز، از ابتدا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

the uppermost falls of the river

بالاترین آبشارهای رودخانه

the uppermost floor of the building

بالاترین طبقه‌ی ساختمان

نمونه‌جمله‌های بیشتر

uppermost priority

بالاترین ارجحیت (اولویت)

The thoughts which were uppermost in my mind.

افکاری که در مغزم بیش از همه حایز اهمیت بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد uppermost

  1. adjective top
    Synonyms:
    highest topmost upmost most elevated loftiest culminating apical
    Antonyms:
  1. adjective most important; chief
    Antonyms:

ارجاع به لغت uppermost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uppermost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/uppermost

لغات نزدیک uppermost

پیشنهاد بهبود معانی