فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Upmost

ˈʌpmoʊst ˈʌpməʊst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    بالاترین، زبرین، عالی‌ترین، بالاترین درجه، مافوق
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد upmost

  1. adjective Of, being, located at, or forming the top
    Synonyms: topmost, uppermost, highest, loftiest, top

ارجاع به لغت upmost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «upmost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/upmost

لغات نزدیک upmost

پیشنهاد بهبود معانی