Maximal

ˈmæksəml ˈmæksəml
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
وابسته به حداکثر، وابسته به ضرب‌المثل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
adjective
بیشین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد maximal

  1. adjective Greatest in quantity or highest in degree that has been or can be attained
    Synonyms: maximum, top, topmost, ultimate, utmost, uttermost
    Antonyms: minimal

ارجاع به لغت maximal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «maximal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/maximal

لغات نزدیک maximal

پیشنهاد بهبود معانی