آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Meridian

məˈrɪdiən məˈrɪdiən

معنی meridian | جمله با meridian

noun adjective

نیم‌روز، ظهر، خط نصف‌النهار، دایره طول، اوج، درجه کمال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

It was harder to find a wife now that he had passed his meridian.

اکنون که اوج زندگی خود را پشت سر گذاشته بود، یافتن همسر مشکل‌تر شده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد meridian

ارجاع به لغت meridian

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «meridian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/meridian

لغات نزدیک meridian

پیشنهاد بهبود معانی