گذشتهی ساده:
canopiedشکل سوم:
canopiedسومشخص مفرد:
canopiesوجه وصفی حال:
canopyingشکل جمع:
canopiesسایبان، خیمه، کروک اتومبیل، سایبان گذاشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A silk canopy standing on four posts arched over the bed.
آسمانهای از حریر که بر چهار پایه استوار بود در بالای بستر قرار داشت.
Some groceries use canvas canopies in summertime.
برخی بقالیها در تابستان سایبان کرباسی میزنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «canopy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/canopy