فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Ravine

rəˈviːn rəˈviːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    ravines

معنی

noun
آب‌کند، دره تنگ و عمیق، دارای دره تنگ کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ravine

  1. noun gap in earth’s surface
    Synonyms:
    gap break cut ditch valley pass notch gully gulch canyon gorge chasm gulf fissure crevice abyss arroyo wash defile coulee crevasse clove flume
    Antonyms:
    plain

ارجاع به لغت ravine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ravine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ravine

لغات نزدیک ravine

پیشنهاد بهبود معانی