امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cloven

ˈkloʊvn ˈkləʊvn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective adverb
شکافته، شکاف‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cloven

  1. verb Separate or cut with a tool, such as a sharp instrument
    Synonyms:
    split divided separated severed slit sliced riven cut joined whacked torn shorn ripped remained hewn pierced parted carven linked dissevered hacked clung chopped broken adhered
    Antonyms:
    joined united melded
  1. verb Come or be in close contact with; stick or hold together and resist separation
    Synonyms:
    stuck clung cohered adhered bonded
  1. verb To split with a sharp instrument.
    Synonyms:
    torn
  1. adjective (used of hooves) split, divided
    Synonyms:
    bisulcate

ارجاع به لغت cloven

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cloven» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cloven

لغات نزدیک cloven

پیشنهاد بهبود معانی