آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Fix On

fɪks ɑn fɪks ɒn

توضیحات:

همچنین می‌توان از fix upon به‌ جای fix on استفاده کرد.

معنی fix on | جمله با fix on

phrasal verb B1

انتخاب کردن، گزیدن، تعیین کردن

I need to fix on a color for the living room walls.

باید برای دیوارهای اتاق نشیمن رنگی را انتخاب کنم.

She couldn't fix on a career path.

او نمی‌توانست یک مسیر شغلی را انتخاب کند.

phrasal verb

خیره نگاه کردن، خیره شدن، زل زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fix on

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fix on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fix-on

لغات نزدیک fix on

پیشنهاد بهبود معانی