امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ticker

ˈtɪkər ˈtɪkə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
ساعت، دارای صدای تیک‌تیک، تلگراف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ticker

  1. noun The circulatory organ of the body
    Synonyms:
    heart pump
  1. noun A small portable timepiece
    Synonyms:
    watch
  1. noun A character printer that automatically prints stock quotations on ticker tape
    Synonyms:
    stock-ticker

ارجاع به لغت ticker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ticker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ticker

لغات نزدیک ticker

پیشنهاد بهبود معانی