فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tear Apart

tɛr əˈpɑrt tɪə əˈpɑːt

گذشته‌ی ساده:

tore apart

شکل سوم:

torn apart

سوم‌شخص مفرد:

tears apart

وجه وصفی حال:

tearing apart

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

تکه‌تکه کردن، پاره کردن، شرحه‌شرحه کردن، تکه‌وپاره کردن، ریزریز کردن

She was so angry that she wanted to tear apart the letter.

آنقدر عصبانی بود که می‌خواست نامه را پاره کند.

The dog began to tear apart the cardboard box in excitement.

سگ از شدت هیجان شروع به تکه‌تکه کردن جعبه‌ی مقوایی کرد.

phrasal verb C2

از هم پاشیدن، پراکنده شدن، متفرق شدن، متلاشی شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The scandal threatened to tear apart the once-united political party.

این رسوایی حزب سیاسی را که زمانی متحد شده بود، از هم پاشاند.

Internal disputes started to tear apart the organization, causing factions to emerge.

اختلافات داخلی سازمان را متلاشی کرد و باعث پیدایش جناح‌ها شد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت tear apart

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tear apart» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tear-apart

لغات نزدیک tear apart

پیشنهاد بهبود معانی