رعدوبرق زدن، غریدن، منفجر شدن، محترق شدن، باتهدید سخن گفتن، دادوبیداد راه انداختن، اعتراض کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The priest fulminated against sinners.
کشیش گناهکاران را سخت مورد پرخاش قرار داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fulminate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fulminate