آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Fulminate

ˈfʊlməneɪt / / ˈfʌl- ˈfʊlməneɪt / / ˈfʌl-

معنی fulminate | جمله با fulminate

noun verb - intransitive

رعد‌وبرق زدن، غریدن، منفجر شدن، محترق شدن، باتهدید سخن گفتن، دادوبیداد راه انداختن، اعتراض کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The priest fulminated against sinners.

کشیش گناهکاران را سخت مورد پرخاش قرار داد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fulminate

ارجاع به لغت fulminate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fulminate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fulminate

لغات نزدیک fulminate

پیشنهاد بهبود معانی