آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Fulminant

ˈfʊl.mɪ.nənt ˈfʊl.mɪ.nənt

معنی fulminant | جمله با fulminant

adjective

ناگهانی، انفجاری، محترق‌شونده، غرش‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The fulminant explosion sent debris flying in all directions.

انفجار ناگهانی، آوارها را به همه‌ طرف پرت کرد.

The politician's fulminant speech garnered a lot of attention from the media.

سخنرانی ناگهانی این سیاست‌مدار توجه بسیاری از رسانه‌ها را به خود جلب کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fulminant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fulminant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fulminant

لغات نزدیک fulminant

پیشنهاد بهبود معانی