امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unhitch

ʌnˈhɪtʃ ʌnˈhɪtʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
شل کردن، باز کردن، آزاد کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unhitch

  1. verb Unfasten or release from or as if from a hitch
    Synonyms:
    unhook unfasten untie disengage detach unloose loosen unbuckle unstrap release unharness uncouple free take out of the traces
    Antonyms:
    hitch fasten couple

ارجاع به لغت unhitch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unhitch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unhitch

لغات نزدیک unhitch

پیشنهاد بهبود معانی