Uncouple

ʌnˈkʌpl ʌnˈkʌpl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    uncoupled
  • شکل سوم:

    uncoupled
  • سوم شخص مفرد:

    uncouples
  • وجه وصفی حال:

    uncoupling

معنی

  • verb - transitive adverb
    جدا کردن، رها کردن، از قلاده باز کردن، از حالت زوجی خارج کردن، باز شدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد uncouple

  1. verb To separate one thing from another thing
    Synonyms: disconnect, detach, sever, decouple, sunder, divorce, disengage
    Antonyms: couple

ارجاع به لغت uncouple

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uncouple» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uncouple

لغات نزدیک uncouple

پیشنهاد بهبود معانی